loading...
جی نت همه چیز داره
رها بازدید : 15 پنجشنبه 10 اسفند 1391 نظرات (0)

دیروز کودکی در امتداد کوچه های پر از بی کسی این شهر شلوغ؛
دست تمنایی به سویم دراز کرد؛
خالی تر از تمامی آرزوهای کودکانه؛
دنیا عوض شده است؛
کودکان به دنبال نان اند و ما به دنبال عشق ...!

.

.

.

بد باختن یعنی یه عمر تلاش کنی شاه بشی اما بعد بفهمی بی بی دلت عاشق سربازه....

.

.

.

10سالش بود باباش زد تو گوشش هیچی نگفت...
20سالش شد باباش زد تو گوشش هیچی نگفت...
30سالش شد باباش زد تو گوشش زد زیر گریه...
باباش گفت چرا گریه میکنی؟
گفت: آخه اونوقتا دستت نمی لرزید!

.

.

.

اره..
من از بزرگ شدن متنفرم!!
میخواهم همان کودکی باشم که نوازش های مادر و پدر منو به رویا میبرد.
از بزرگ شدن بدم میاد از این همه مسئولیت از این همه دغه دغه
از اینکه شب و روزم همش کابوس شده
اره دلم کودکی میخواد دلم شور و شوق میخواد
دلم رویا میخواد...

.

.

.

یکی از لبخندهایم را بسته بندی کرده ام … برای روزی که اتفاقی تو را می بینم آنقدر تمیز میخندم که به خوشبختی ام حسادت کنی … !

.

.

.

می خواستم بخندم و گریه امان نداد - آمد بهار و شانه ی ما را تکان نداد
مثل همیشه خنده ی ما طرح گریه داشت - مثل همیشه سفره مان بوی نان نداد
در خلوت شبانه ی باران نشسته ایم-انبوه بغض فرصت فریادمان نداد
آغازه ایست جدایی قبول کن-دوست از ورای فاصله دستی تکان نداد
تا گم شدیم زیر خرمن ها آوار سرد-دیگر کسی نشانی ما را نشان نداد
پرواز فرصتی است که از دست می رود - وقتی که سهم مرا آسمان نداد

.

.

.

لبخند بزن...
عکاس مدام این جمله را تکرار میکند و اصلاً برایش مهم نیست که در وجودت حتی یک بهانه کوچک برای لبخند نیست...
(((اینم از بخت بد ماست،راضیم هرچی خدا خواست)))

.

.

.

من ارگ بم و خشت به خشتم متلاشی ؛ تو نقش جهان هر وجبت ترمه و کاشی؛ درهرنفس این است دعایم همه ای ماه ؛ درزیر و بم زندگی آزرده نباشی

.

.

.

هروقت از کسی رنجیدی یه لحظه به نبودنش فک کن!......

.

.

.

از يــــک جــــايي بــــه بعــــد
ديگــــــه نــــــه
دســـــــت و پــــا مــــي زنــــي
نـــــه بــــال بــــال ميــــزنــــي
نـــــه دل دل ميــــــکني
... نـــــــه داد و بيــــداد ميــــــکني
نــــــه گــــريــــه ميـــــکنی
نـــــه مشتتـــــو ميــــکوبي تــــو ديــــوار
نـــــــه ســــرتــــو مــــيزني بــــه ديــــوار
نــــــــــه.....
از يــــــه جــــايــي بـــه بعـــد فقـــط سکـــوت ميکنـــــي ..! ;)

.

.

.

دنیـــا رو هــَـم بــرات بخــرم،
مــوهــای سپيــد شـُـدت... ↓↓↓↓↓
سیـــاه نــمیـشــه :((
حــلالـــم کــن مــــــــادر

.

.

.

ما فکـر میکنیـم بدتـرین درد ؛ از دسـت دادن ِ کسـیه که دوستـش داریم ! امـا .... حقیقـت این که : از دست دادن ِ خــودمـون ، و از یــاد بردن ِ اینکه کـی هستیـم ! و چقدر ارزش داریم .... گـاهی وقتــها خیلــی دردنــاک تـره ... !

.

.

.

من نه عاشق بودم ... و نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من ...
من خودم بودم و یک حس غریب ...
که به صد عشق و هوس می ارزد ...

.

.

.

ببار ای ابر پاییزی که با من همنوا باشی/به دور از غصه ی طوفان در این دنیا رها باشی
بزن باران رگباری که خیس از گریه ات باشم/من اینبار از تو می خواهم نباید بی صدا باشی
بخوان اهنگ باران را که باشی هم صدا با من/که من چشم انتظارم تا که با من آشنا باشی
شعر از مهدی حبیبا(آشفته)

.

.

.

ای بابا
درد عشق درد دنیا درد زندگی
یا باید همه زندگیت آتیش باشه یا همه زندگیت گلستان
کم تر کسی هست غم هاش با شادی هاش مساوی باشه
خدایا من که نمیفهمم چه خبره
تو بهم بگو

.

.

.

"بـــِسّـــمِ رَبِّ الحــُســَیــن"
فـکـرش را بـکـن، مـی‌تـوانـسـت عـَلَـم را روی زمـیـن بـگـذارد..
اَمــان نـامـه را بـردارد..
و چـشـمـانِ اهـلِ خـیـمـه را پـُر آب کـنـد...
حـتـی مـویـی از سـرِ دسـتـانـش کـم نـمـی‌شـد...!!
آن وقـت فـقـط کــــــــــــربـلا، جـایـی بـه نـامِ بـیـنُ الـحـرمِـیـن کـــم مـی‌داشـت...
امــــّا...
وحـشـت گـرفـتـه بـود، تـمـامِ وجـودِ اعـضـایِ زمـیـن را...
و خــون مــیـگـریـسـت آسـمـان
عـشـق را کـشـتـه بـودنـد...
فـرشـتـگـان گـریـه مـیـکـردنـد...
کـسـی نـبـود صـدایِ کـودکـان را بـشـنـود،
گـریـه شـان را بـبـیـنـد..
آرامـشـان کـنـد،
قـیـامـت بـود... عـــاشـــورا...
صـَّلَ اللهُ عـَلَـیـکَ یـا ابـا عـبـدالله.....

.

.

.

آقا راهنمایی بودیم یه پسر هم کلاسیمون بود لکنت زبون داشت خیلی شدید
یعنی طفلی میخواست حرف بزنه دلمون براش کباب میشد
ولی همین دوستمون میرفت سر صف قرآن میخوند بدون هیچ مشکلی
بخدا بدون کوچکترین لکنتی

.

.

.

با نگاه پشت همه چیز رامی توان ننگ شمرد ، حتی مهر مادر به فرزند را...!!!

.

.

.

کاش همه میفهمیدن دل بستن به کلاغی که دل دارد
بهتر از دل بستن
به طاووسیست که تنها زیبایی دارد .

.

.

.

ای کاش تو این این گرونی عید تو ماه رمضون بود
واقعا یکسریا هستن که نمیتونن اجیل بخرن

.

.

.

.

اگه عاشقی، سعی کن به عشقت برسی چون وقتی بره دیگه رفته.
اگه عاشق نیستی پس تلاش نکن که طعمش رو بچشی.
چون تلخترین شیرینی روزگاره

.

.

.

نام: سرباز،
صدایم: ایست
،خوراکم: آش
،دلم: سنگ
،کوله بارم:تفنگ،
وطنم: آسایشگاه
،گناهم:ترک پست،
همدمم: سینه خشاب
،تنهاکلامم: نبود...دوست دخترم مادرشدولی من هنوزم سربازم....

.

.

.

دست تو اگر بود...
دست من در جیبم نبود.!!

.

.

.

خنــــــده دار است…نه؟!
که تـــــو هی مرا دور بزنی
و مـــن
دلــــــــم را خوش کنم
که در محاصـــره ی توام … !!!

.

.

.

.

همدم تنهايى ها باش... نه همدم تن هايى كه تنت را فقط براى يک شب مىخواهند.

.

.

.

"ویــــــــژه لابستر"
اونـــقد کـه دوست دارم اعــــــــــــتـــیاد از این مـملـکت ریــشه کـن بـشه...
دوس نـدارم بـرم کـربلا...
بـخـدا راست مـیگم!!!

.

.

.

از لبخندم برای تغییر دنیا استفاده می کنم و نمی گذارم دنیا لبخندم را تغییر دهد...

.

.

.

صبح ها ک از خواب پا میشم دست میکشم بالای سرم موبایلمو پیدا میکنم سریع میام4jok‏(نه بابا تبلیغ ایرانسل نیست)میرم صفحه اصلی جک و زیبا و عاشقانه درهم میخونم تا آخرین اس ام اسی ک دیروز خوندم...گاهی یه اس ام اس مثل کارد میخوره ب جگرم یه چیزی توی قلبم فرو میریزه یه حس قدیمی برمیگرده توی دلم خاطراتو به سرعت نور ورق میزنم آره منم ی جایی یه روزی همین حسم بود ب قول دوستمون...ی جایی ترجیح میدی یادت نیاد

.

.

.

.

آقا رفته بودیم سر مزار مادر بزرگم ... اومدیم به بقیه تعارف کنیم ...
حالا قبلش داشتیم با بچه ها از زیر خاک و فشار قبر و اینا میگفتیم ... چند نفری اومدن فاتحه بخونن .. من هول شدم .. به جای بفرما ... گفتم بفرمایید زیر خاک ... اوف اوف اوف ... منو میگی مث کارلوس کی روش وا رفتم .. اینجوری (@_@)..

.

.

.

دیروزها آرو داشتم دست اتفاق را بگیرم تا نیفتد،
اما امروز فهمیده ام اتفاق هم بیفتد،
باز هم زندگی خواهم کرد!

.

.

.

سخنی از شهید عبد الله محمودی:
خواهرم:محجوب باش و با تقوا.که شمایید که دشمن را با چادر سیاهتان و تقوایتان میکشید
تو از داخل حجاب.....دشمن را میبینی و دشمن.... تورا نمیبیند

.

.

.

اینو مینویسم واسه لابستر:
بعضی وقتا زل میزنی به سقف انگار داری چراغو نگاه میکنی اما حقیقت اینه که هیچی رو نمیبینی فقط داری به گذشته فکر میکنی
چی شد که این طوری شد؟؟!! چی شد که دیگه نیست ؟که رفت ؟که من موندم و من؟؟؟
***
میدونی جلوی مردم این زمونه حتی اگه خون هم گریه کنی عمق دردشان این است :آخــــــــی
پس نمیخوام دل سوزی کنم فقط با خوندن نوشته هات باید بگم جیگرم کباب شد (دروغ نیست ریا نیست حقیقت محضه)
من عاشق نشدم ولی میدونم از دست دادن عشق چه قدر دردناکه
پس یه چیزی بت میگم خوب گوش کن
همیشه خیالاتت رو به بهترین شکل با اون بودن تصور کن این جوری حد اقل پیش وجدانت شرمنده نیستی که تو رویاهاتم با اون خوشبخت بودن رو تجربه نکردی
همین

.

.

.

گناه نه ...
چاره ای نبود ؛
طعم سیب می داد لبهایت
طاق زدم بهشت را ، با آغوشت ...

.

.

.

از یه جایی به بعد . . .
هر روز دلت برای یه آغوش امن تنگ میشه
اما دیگه به هیچ آغوشی فکر نمی کنی
از یه جایی به بعد . . .
حرفی واسه گفتن نداری
ساکت بودن رو به خیلی از حرفا ترجیح میدی
و می ری تو لاک خودت
از یه جایی به بعد . . .
از اینکه دوسِت داشته باشن می ترسی
جای دوست داشته شدن ها
توی تن و فکر و قلبت می سوزه
از یه جایی به بعد . . .
فقط یه حس داری حس بی تفاوتی
نه از دوست داشتن ها خوشحال میشی
و نه از دوست نداشتن ها ناراحت
از یه جایی به بعد . . .
توی هیجان انگیز ترین لحظه ها هم
فقط نگاه می کنی ...

.

.

.

از یه جایی به بعد . . .
دیگه دوس نداری هیچکس رو
به خلوت خودت راه بدی
حتی اگه تنهایی کلافه ات کرده باشه
از یه جایی به بعد . . .
وقتی کسی بهت می گه دوست دارم
لبخند میزنی و ازش فاصله میگیری

.

.

.

.

از یه جایی به بعد . . .
مرض چک کردن موبایلت خوب میشه
حتی یه وقتایی یادت می ره گوشی داری
دیگه دلشوره نداری که گوشیتو جا بذاری
یا اس ام اسی بی جواب بمونه

.

.

.

آنان که با افکاری پاک وفطرتی زیبا در قلب دیگران جای دارند را هرگز هراسی ازفراموشی نیست چراکه جاودانند...
(کوروش کبیر)

.

.

.

.

.خوشبختی یعنی...
وقتی کنارته بهت محل نذاره ولی مطمئن باشی همه جوره امارتو داره!!

.

.

.

خوشبختی یعنی...
وقتی بهش فکر می کنی تو اوج غصه یه دفعه بی اختیار لبخند بزنی و دلت یه جوری بشه...

.

.

.

با مصلحت دیگران ازدواج کردن در جهنم زیستن است.(شوینهار)

.

.

.

ما ماله اون نسلی هستیم که خدا خدا میکردیم بریم چهارم دبستان که با خودکار بنویسیم
به افتخاره خودموووووووون

.

.

.

اینم یه شوک احساسی به افتخار دوستمون پاشنه طلا و پدر جانبازش
دیگه طاقتم تموم شد رفتم جلو و به اون خانوم گفتم یه نگاه به خودت بنداز...
این چجور زندگیه که هر روز با سر و صورت خونی و کبود میای بیمارستان...
از اون عوضی طلاق بگیر و خودتو راحت کن ، مردی که دست بزن داره به درد جرز لای دیوار میخوره...
اون خانومه در حالی که داشت اشکشو با گوشه روسریش پاک می کرد گفت...
خانم پرستار آخه می دونی چیه ...
خیلی دوسش دارم نمی تونم تنهاش بذارم...
نمی تونم وقتی داره با چاقو انگشت خودشو می بره بی تفاوت بمونم...
بهتره منو لت و پار کنه تا اینکه به خودش صدمه بزنه...
در حالی که با تعجب نگاه می کردم بهش گفتم مگه شوهرت چشه.....
گفت جانباز اعصاب و روانه...
دنیا رو سرم خراب شد و به پای اون زن فداکار افتادم که منو ببخشه....
به افتخار تمام جانبازان بایستید و کلاه از سر بردارید که به گردن تک تکمون حق دارن

.

.

.

.

حجاب محدودیت است!
برای نگاه های شیطانی...

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
سلام به این وب سایت خوش اومدین امیدوارم که از اینجا خوشتون بیاد و باز هم به ما سر بزنید . اگر ثبت نام کنید میتونید از امکانات بیشتری استفاده کنید . موفق باشید
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 35
  • کل نظرات : 4
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 5
  • آی پی دیروز : 5
  • بازدید امروز : 18
  • باردید دیروز : 19
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 39
  • بازدید ماه : 93
  • بازدید سال : 172
  • بازدید کلی : 3,208