loading...
جی نت همه چیز داره
رها بازدید : 27 جمعه 11 اسفند 1391 نظرات (0)

 

نصیحت های معکوس abas به شما:
رفیق یه وقتایی فشار زندگی و درد بهت انقدر زیاده که لازمه بری جلو آینه...زل بزنی تو چشای خودت یهو داد بزنی نننننننه ...
بعد دستتو ببری بالا...محکم بخوابونی زیره گوش خودت
...یهو سرت رو محکم بکوبی به آینه شیشه هاش خورد شه از روی صورتت خون چکه کنه .....
بعدش با صورت خونی بری از تو کابینت اسید برداری بپاشی روی صورتت کلا پوستت بره.....
یهو چشمت به چرخ گوشت بیوفته بری چرخ گوشت رو برداری دستت رو بندازی توش انگشتات چرخ شه.....
بعدش انگشت کوچیکه پات رو هی بکوبی به لبه مبل...
آره رفیق اینطوری سبک میشی و دردت کمتر میشه...
لایک= آره عباس جان من امتحان کردم جواب داد, مرسی از راهنماییت باز هم مارو نصیحت کن حتما!!!خخخخخ

.

.

.

.

یه ماهه کلاس عربی میرم یه جمله یاد گرفتم گفتم شما رو هم از پیشرفتم باخبرکنم:
استهلوا یا ایها الذین الخندون و لا لایکون البسات العباس الام ال223 .......
"اسهال بگیرید ای کسانی که به پستهای عباس میخندید اما لایک نمی کنین ....!!!
لایک= ههههه خندیدیم,موش کور بخورت که نفهمه چی خوردت با نمک!

.

.

.

نشسته بودم سر کلاس مامانم بهم اس داد: 300 هزار تومن ترمی بابای بدبختت داره واسه دانشگاهت پول میده (آره شبانه س)اونوقت تو سر کلاس گوشیتو چک میکنی ببینی کی اس داده الاغ؟؟؟
محبت مادر و فرزندی یعنی این بیچاره,اونوقت برو پول بده پراید و پسته بخر!!!

.

.

.

.

مام مکالمات من و بابام در طی سال:
«بیا ببین این گوشی من چشه
بزن اخبار گوش کنیم
بزن 3
چراغا رو خاموش کن
خونه سرد شد کولرو خاموش کن
چشات درنیومد پای لپ تاپ؟»
اگر چیزی از قلم افتاده شما ادامه بدین!

.

.

.

رها بازدید : 29 جمعه 11 اسفند 1391 نظرات (2)

بیائیم نخندیم . . .  www.RadsMs.com

 

به سرآستین پاره ی کارگری که دیوارت را می چیند و به تو می گوید،ارباب

نخند

به پسرکی که آدامس می فروشد و تو هرگز نمی خری.

نخند

به پیرمردی که در پیاده رو به زحمت راه می رود و شاید چندثانیه ی کوتاه معطلت کند.

نخند

به دبیری که دست و عینکش گچی است و یقه ی پیراهنش جمع شده.

نخند

به دستان پدرت،

به جاروکردن مادرت،

به همسایه ای که هرصبح نان سنگک می گیرد،

به راننده ی چاق اتوبوس ،

به رفتگری که درگرمای تیرماه کلاه پشمی به سردارد،

به راننده ی آژانسی که چرت می زند،

به پلیسی که سرچهارراه باکلاه صورتش رابادمی زند،

به مجری نیمه شب رادیو،

به مردی که روی چهارپایه می رود تا شماره ی کنتور برقتان را بنویسد،

به جوانی که قالی پنج متری روی کولش انداخته ودرکوچه ها جارمی زند،

به بازاریابی که نمونه اجناسش را روی میزت می ریزد،

به پارگی ریزجوراب کسی در مجلسی،

به پشت و رو بودن چادر پیرزنی درخیابان،

به پسری که ته صف نانوایی ایستاده،

به مردی که درخیابانی شلوغ ماشینش پنچرشده،

به مسافری که سوارتاکسی می شود و بلند سلام می گوید،

 

به فروشنده ای که به جای پول خرد به تو آدامس می دهد،

به زنی که باکیفی بردوش به دستی نان دارد و به دستی چندکیسه میوه وسبزی،

به هول شدن همکلاسی ات پای تخته،

به مردی که دربانک ازتو می خواهد برایش برگه ای پرکنی،

به اشتباه لفظی بازیگرنمایشی،

نخند

نخند ، دنیا ارزشش را ندارد که تو به خردترین رفتارهای نابجای آدمها بخندی

که هرگز نمیدانی چه دنیای بزرگ و پردردسری دارند

آدمهایی که هرکدام برای خود وخانواده ای همه چیز و همه کسند!

آدمهایی که به خاطر روزیشان تقلا می کنند،

بارمی برند،

بی خوابی می کشند،

کهنه می پوشند،

جارمی زنند

سرما و گرما می کشند،

وگاهی خجالت هم می کشند،…….خیلی ساده

رها بازدید : 15 پنجشنبه 10 اسفند 1391 نظرات (0)

دیروز کودکی در امتداد کوچه های پر از بی کسی این شهر شلوغ؛
دست تمنایی به سویم دراز کرد؛
خالی تر از تمامی آرزوهای کودکانه؛
دنیا عوض شده است؛
کودکان به دنبال نان اند و ما به دنبال عشق ...!

.

.

.

بد باختن یعنی یه عمر تلاش کنی شاه بشی اما بعد بفهمی بی بی دلت عاشق سربازه....

.

.

.

10سالش بود باباش زد تو گوشش هیچی نگفت...
20سالش شد باباش زد تو گوشش هیچی نگفت...
30سالش شد باباش زد تو گوشش زد زیر گریه...
باباش گفت چرا گریه میکنی؟
گفت: آخه اونوقتا دستت نمی لرزید!

.

.

.

اره..
من از بزرگ شدن متنفرم!!
میخواهم همان کودکی باشم که نوازش های مادر و پدر منو به رویا میبرد.
از بزرگ شدن بدم میاد از این همه مسئولیت از این همه دغه دغه
از اینکه شب و روزم همش کابوس شده
اره دلم کودکی میخواد دلم شور و شوق میخواد
دلم رویا میخواد...

.

.

.

یکی از لبخندهایم را بسته بندی کرده ام … برای روزی که اتفاقی تو را می بینم آنقدر تمیز میخندم که به خوشبختی ام حسادت کنی … !

.

.

.

می خواستم بخندم و گریه امان نداد - آمد بهار و شانه ی ما را تکان نداد
مثل همیشه خنده ی ما طرح گریه داشت - مثل همیشه سفره مان بوی نان نداد
در خلوت شبانه ی باران نشسته ایم-انبوه بغض فرصت فریادمان نداد
آغازه ایست جدایی قبول کن-دوست از ورای فاصله دستی تکان نداد
تا گم شدیم زیر خرمن ها آوار سرد-دیگر کسی نشانی ما را نشان نداد
پرواز فرصتی است که از دست می رود - وقتی که سهم مرا آسمان نداد

.

.

.

لبخند بزن...
عکاس مدام این جمله را تکرار میکند و اصلاً برایش مهم نیست که در وجودت حتی یک بهانه کوچک برای لبخند نیست...
(((اینم از بخت بد ماست،راضیم هرچی خدا خواست)))

.

.

.

من ارگ بم و خشت به خشتم متلاشی ؛ تو نقش جهان هر وجبت ترمه و کاشی؛ درهرنفس این است دعایم همه ای ماه ؛ درزیر و بم زندگی آزرده نباشی

.

.

.

هروقت از کسی رنجیدی یه لحظه به نبودنش فک کن!......

.

.

.

از يــــک جــــايي بــــه بعــــد
ديگــــــه نــــــه
دســـــــت و پــــا مــــي زنــــي
نـــــه بــــال بــــال ميــــزنــــي
نـــــه دل دل ميــــــکني
... نـــــــه داد و بيــــداد ميــــــکني
نــــــه گــــريــــه ميـــــکنی
نـــــه مشتتـــــو ميــــکوبي تــــو ديــــوار
نـــــــه ســــرتــــو مــــيزني بــــه ديــــوار
نــــــــــه.....
از يــــــه جــــايــي بـــه بعـــد فقـــط سکـــوت ميکنـــــي ..! ;)

.

.

.

دنیـــا رو هــَـم بــرات بخــرم،
مــوهــای سپيــد شـُـدت... ↓↓↓↓↓
سیـــاه نــمیـشــه :((
حــلالـــم کــن مــــــــادر

.

.

.

درباره ما
سلام به این وب سایت خوش اومدین امیدوارم که از اینجا خوشتون بیاد و باز هم به ما سر بزنید . اگر ثبت نام کنید میتونید از امکانات بیشتری استفاده کنید . موفق باشید
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 35
  • کل نظرات : 4
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 6
  • آی پی دیروز : 5
  • بازدید امروز : 8
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 8
  • بازدید ماه : 11
  • بازدید سال : 90
  • بازدید کلی : 3,126